تشکر از سوئد

به خاطر اعطاء لقب عاقل ترین انسان

بالاترین لقب ممکن در جهان

 

   در هر کشوری در جهان القاب گوناگونی براساس فرهنگ و مجموعه مسائل حاکم  به افراد مختلف داده شده و می شود.

   باید دانست که میان لقب با شغل و مقام تفاوت است.

شاه، وزیر، نماینده مجلس و... مقام و شغل هستند.

دکتر، مهندس، پرفسور و... مرتبه تحصیلی و شغل هستند.

کارگر و کارمند( هر نوع و در هر موقعیتی) و مغازه دار، شغل هستند.

کشیش، آخوند و... مقامات مذهبی هستند.

شاهان و دولتها القابی به درباریان و چاپلوسان می دهند که  لقب و مقام  هر دو را شامل می شود.

 

اما لقبِ واقعی برمبنای شخصیت فردی و خصوصیات اخلاقی داده می شود. مثلا ً خوش اخلاق، بد اخلاق، شاد، افسرده، مودب، بی ادب، هرزه، پرهیزکار، ورزیده، سست و بی حال، ظالم، مهربان، خوش قلب، سیاه دل، ترسو، شجاع، دانا، نادان، عاقل، دیوانه و الا آخر.

هر انسانی مجموعه ای از خصوصیات است ولی وقتی  یکی از آنها در شخصی برتر از سایرین باشد بطوریکه به وضوح به چشم سایرین بیاید میتواند لقبی برایش بشود.

این لقب را ممکن است نزدیکان فرد بدهند یا ازجانب افراد و مقامات بالاتر و یا از جانب جامعه و یا دولت و حکومت داده بشود.

   از میان مجموعه بسیار بزرگی از القاب، اکنون از جانب مقامات رسمی سوئد رسما ً بالاترین و برجسته ترین لقب در جهان به من اعطاء گردیده است. لقبی که بطور پیوسته لقب دیگری را نیز به همراه دارد.

   لقب ارزشمندی که به من داده شده است " دیوانه " می باشد که این دیوانگی بدون لقب شجاع ترین شجاعان نمیتواند باشد.

   میدانیم که برمبنای قوانین سوئد بی احترامی و چسباندن القاب توهین آمیز به افراد جرم به حساب آمده و باید به این شخص خسارت پرداخت بشود. به همین دلیل اگر در مورد من لقب " دیوانه " به معنای عامی ی دیوانه و نه بالاترین عقلا بود، حتما ً دولتمردان سوئد و دادگاه عالی کشوری سوئد چنین میکردند و در طلب احقاق حق من وارد عمل می شدند و نه اینکه خود نیز آن را تائید بکنند. من نیز با آگاهی از این نکته به جای مبارزه ومثلا ً اعتصاب غذای نامحدود برای برداشتن لقب دیوانه، برعکس آن را با افتخار پذیرفته ام.

 

بحث مردم شناسی  شناخت دیوانه

همه می دانند که دیوانه  2 نوع است:

   1- یکی آن است که نیک را از بد تشخیص نمی دهد. یعنی مسائل، روابط  و رفتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...  را تشخیص نمیدهد و هر زمان و هر جا هرکاری ممکن است خلاف عرف و عادات پسندیده از او سر بزند. این نوع دیوانگان در جهان  به تعداد زیاد همیشه بوده و هستند و خواهند بود و درجه دیوانگی آنها نیز بسیار متفاوت است بطوریکه بعضی بسیار آرام و گوشه گیر هستند و همه نوع ظلمی را هم تحمل میکنند ولی بعضی برعکس بسیار پرخاشجو بوده و به همه اذیت و آزار میرسانند تا جائیکه حتی مجبور می شوند آنها را به زنجیر بکشند.

   مشخصه و تفاوت اصلی این دسته دیوانگان با مردم عادی چنین است که: دیوانگان در حد وسط که زندگی عادی است قرار ندارند و نه تنها نمی توانند همانند سایرین یک زندگی عادی داشته باشند بلکه از فعالیت های عادی فرهنگی و اجتماعی نیز بدور هستند.

   این دسته دیوانگان ممکن است کارهای بسیار خطرناکی بکنند که جان خود و بسیاری را به خطر بیندازند ولی هیچگاه کار آنها از روی عقل نیست بلکه از روی دیوانگی است. ممکن است بعضی از آنها در شرایطی خاص کاری بکنند که در ظاهر شجاعت بنظر برسد ولی هیچگاه کسی کار آنها را شجاعت نمی نامد و در طول تاریخ مردم هرگز به هیچ دیوانه ای لقب شجاع نداده اند و هیچ عملی از اعمال آنها را بعنوان کاری شجاعانه به حساب نیاورده اند بلکه دیوانگی و یا عملی از روی دیوانگی شمرده اند.

   2- دومین نوع دیوانه آن است که تمام مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره را  بسیار بهتر از سایرین میداند و توجیه و تفسیر میکند بطوریکه یک فاصله بزرگ عقلی میان او و سایرین بوضوح دیده می شود. در نتیجه آنانیکه از حاصل گفتار و رفتار چنین فرد عاقلی ضربه میخورند برای پوشاندن ضعف ها و نادانی های خود دست به ترور شخصیت اش زده به او لقب " دیوانه " می دهند.

   چنین لقبی در دنیا بندرت به کسی داده می شود و شاید قرن ها طول بکشد تا کسی به این حد از تفاوت عقلی با سایر مردمان برسد تا به چنین افتخار بزرگی که بزرگترین افتخارات ممکن است نائل آید و " دیوانه " یعنی عاقل ترین فرد نامیده بشود.

   دشمنان چنین انسانی آنگاه که می بینند قادر به مباحثه و جلوگیری از گسترش افکار چنین انسان برجسته ای نیستند و در برابر استدلات و منطق او مجبور به شکست می باشند؛ برای فرار از شکست و گریز از بحث  و پنهان کردن نادانی خود دست به حیله ای میزنند و آن فرد را " دیوانه " می نامند. اما، هر کسی که عقلی داشته باشد و با تاریخ این گونه مسائل آشنا باشد می داند که معنی این " دیوانه " کاملا ً برعکس است و به معنی عاقل ترین هاست. دراین میان هرچه اتهام زنندگان شغل و مقام اشان در جامعه بالاتر باشد  لقب " دیوانه " نیز جایگاه بالاتری پیدا می کند.

   میدانیم که در جهان و در طول تاریخ بشر افراد بسیار اندکی از جانب بزرگان یک کشور بدین لقب مفتخرشدند اما در نهایت این دیوانگان همیشه بر دشمنان خود پیروز شده اند و بعنوان برترین انسانها  برای همیشه در تاریخ بشر ثبت گردیده اند.

   قدرتمندان در مقابل لقب " دیوانه"  که به چنین انسانی می دهند، عناصر خود را که گاه بسیار کودن و کند ذهن هستند به القاب عاقل، مغز متفکر، نابغه  و...  مزین میکنند که در واقع باید برهمان مبنای پیشین این دسته اخیر را ارزیابی کرد. بقول ایرانیان در بعضی موارد القاب را باید برعکس خواند زیرا برعکس داده می شوند. این همان داستان قدیمی سیاه و سپید و نشان دادن آنها بصورت برعکس میباشد.

 

رابطه عقل با شجاعت

   برای رسیدن به چنین مرحله عالی از عقل، ضریب هوشی به تنهائی کافی نیست زیرا ممکن است هم زمان تعداد دیگری از مردم از ضریب هوشی بالائی در سطح این" دیوانه " و حتی بالاتر برخوردار باشند. پس چرا آنها به چنین مرحله از عقل نمیرسند و به چنین لقبی مفتخر نمی شوند:

   اول اینکه لقب برجسته " دیوانه " مخصوص کسانی است که وارد مسائل  فلسفی و مخصوصا ً بخش سیاسی – اجتماعی  آن می شوند.

پس آنهائیکه وارد علوم عقلی- انسانی  نمی شوند هر چقدر هم که برجسته باشند چنین لقب عالی و استثنائی نصیب اشان نخواهد شد.

    دوم کسانیکه وارد علوم عقلی- انسانی شده اند اما از شجاعت کافی برخوردار نیستند تا بتوانند همه مسائل و ریزه کاری های آن رابه بینند و به نقد بکشند. آنها در همان ابتدای کار که کمترین چیزی را دیدند و خطر درگیر شدن با  قدرت ها را حس کردند، از ترس چشم را می بندند و از آن زمان کور می شوند و جرات یک گام فراتر نهادن از خط قرمز را ندارند. در نتیجه ابدا ً نمی توانند به مرحله عقل برتر و ابر انسان برسند و در جهل بسیط می مانند که از جهل مرکب نیز بدتر است.

  انسان ابتدا  در جهل مرکب است و برای رسیدن به مرحله بالای عقل باید از جهل بسیط عبور بکند ولی اگر ترس ( بهر دلیلی مثلا ً ترس از کشته شدن و یا ترس از دست دادن مال وثروت) او را از حرکت باز داشت در همان جهل بسیط باقی می ماند و هیچگاه به مرحله عقل کامل نمی رسد. این جهل بسیط  به اعتباری از جهل مرکب نیز عملکردش بدتر است.

   در نتیجه تنها کسی می تواند به بالاترین مرحله عقل " دیوانگی " و ابر انسانی  برسد که در هر دو مورد " هوش " و " شجاعت " به نسبت تمام مردم جهان برتر باشد.

   انسان زمانی به مرحله " دیوانگی " میرسد که بواسطه هوش و شجاعت ِ سرشار، فریب دروغ های بزرگ ترین جنایتکاران را نخورد و دستخوش توطئه ها و بازی های آنها نشود. در نتیجه می تواند توطئه ها و جنایات قرون گذشته تا زمان خود را آشکار کرده و برای آینده نیز برنامه ارائه بدهد.       " دیوانه "  حتی بسیار بالاتر از همه آنانی است که نخبه ( الیت) و نوبل نامیده می شوند.

 

   با توجه و دانش  به این مسائل بود که  سوئد بطور رسمی و در حد بالاترین مقامات کشور که مسئول رسیدگی به این مسائل هستند برترین لقب و افتخار ممکن را که شاید در طول تاریخ سوئد به کسی داده نشده باشد به من اعطاء کرد.

 

نتیجه

   بدین جهت من حسن بایگان رسما ً مراتب تشکر خود را از کلیه مقامات دست اندرکار سوئد:  مقامات عالی رتبه اداری، عقلا- دانشمندان، دولتمردان، سیاسیون و سازمان پر افتخار امنیت سوئد اعلام می دارم.

 اکنون برای اینکه تائیدیه مقامات عالی رتبه اتحادیه اروپا را نیز رسما ً به این افتخار اضافه کنم در خواست تائید این لقب را برای آنها نیز خواهم فرستاد. هر چند از پیش کاملا ً مطمئن هستم که مقامات هوشمند و مستقل اتحادیه اروپا نیز به پیروی از راهنمائی های  سازمان های امنیتی افتخار آفرینشان که در تمام وقایعی که در جهان اتفاق افتاده دستشان حتی بخون یک پرنده هم آلوده نشده است، تصمیم مقامات عالی رتبه سوئد را دقیق و به جا دانسته و آن را تائید خواهند کرد.

 

با سپاس فراوان ازکلیه  مقامات عالی رتبه  سوئد

17 فوریه 2013    29 بهمن 1391

حسن بایگان ( دیوانه)

hassan@baygan.net

hassan@baygan.org

www.baygan.org

 

کپی: رسانه های عمومی سوئد و سایر کشورها، سازمان ملل، عفو بین الملل، تمام احزاب سیاسی، سفارتخانه های خارجی در سوئد، صدها تن از دوستان و افراد سیاسی و طرفداران حقوق قانونی بشر،  فیس بوک، سایت شخصی خودم و بسیاری افراد دیگر.

 

 

 

 

 


Tacka Sverige
för att det gav mig den mest intelligenta titel en människa kan få

 
    I varje land i världen ger man olika titlar till olika människor enligt deras seder och kultur.
Kung, minister, riksdagsledamot o.s.v. är position och ett arbete.
Läkare, ingenjör, professor o.s.v. är akademisk rang och arbete.
Tjänsteman, kontorist, arbetare och säljare är arbete.
Präster, Mulla o.s.v. är religiösa myndigheter.
Hovmän och smickrare av kungar och regeringar får titlar som är både titel och position.
   Men den verkliga titeln är baserad på personlig och moralisk karaktär
T.ex. bra humör, otålig, glad, ledsen, artig, oförskämd, oanständig, kysk, atletisk, svag och slö, grym, snäll, godhjärtad, svarthjärtad (i Iran), feg, modig, klok, galen o.s.v.
   Varje människa har massor med specifikationer men när en av dem är mycket mer framträdande än de andra och väldigt synligt då kan det bli hans titel.
Den här titeln kan komma från nära vänner och släktingar eller från myndigheter eller från samhälle eller regering och dem som styr systemet.
   Bland det stora utbudet av titlar, har av de Svenska myndigheterna en utsetts till mig världens högsta och mest framstående utmärkelse.
Den höga titel som har givits till mig är ”Galen”. Detta är inte galenskap, inget jippo. Den här titeln kan man inte få utan att med följer med modigaste.
Vi vet att enligt svensk lag kan man bli dömd till skadestånd om man förtalar någon.
”Galen” i betydelsen outbildad och inte klok, är en kränkning och ett trampande på mina mänskliga rättigheter ifrån regering och HD istället för att slåss och hungerstrejka för att få bort benämningen, accepterar jag den med stolthet.


Antropologisk diskussion om galna människor
Det finns två typer av galna:

1- En som inte vet skillnad på gott och ont. Det betyder att man inte kan förstå vad som händer i samhälle, politik, kultur o.s.v. och man känner inte vad som är passande i vilken situation.
 Den här slags galenskap finns det mycket av och det finns också mycket olika grader av vansinne. Många är tysta och tillbakadragna och uthärdar misshandeln. Andra kan vara mycket aggressiva och begå övergrepp, så att man fängslar dem.
Den största skillnaden mellan den här typen av galna och vanliga människor är:
Galna människor lever inte lagom (medelsvensson liv) och kan inte ha ett normalt liv som andra och de är lång ifrån de vanliga verksamheter och sociala kulturer.
Den här galna gruppen kan vara mycket farliga, kan riskera sina egna och andras liv, men deras beteende räknas alltid som galenskap.
En del kan i vissa fall göra något som verkar vara modigt, men ingen kallar dem modig och genom historien har man aldrig givit den här galna titeln Modig.

2- Den andra typen av galna kan förstå och tolka politiska, sociala, kulturella situationer o.s.v. bättre än andra. De har en förmåga att se övergripande mönster, som andra inte har. Den sortens visdom tillskrivs väldigt sällan någon.
När en sådan människas fiender ser att de inte kan förhindra spridning av hans idéer kallar man personen ”Galen”.
Den här Galenskapen betyder mest kloka människor. Vi vet i världens historia bara några få som hedrats med den titeln. Om en högre uppsatt människa säger något sådant, väger det desto mer. Alla som har förstånd vet att titeln galen då har motsatt betydelse och betyder mycket klok.
De makthavare som samtidigt ger titeln mycket vis till sina medföljare, men på samma sätt kan vi förstå att det är tvärtom och att dessa personer är mycket oförståndiga. Det betyder de gör svart till vitt och vitt till svart. 
Men till slut kan dessa "galningar" alltid triumfera över sina fiender.

 
 Relation mellan klokhet och mod.
För att uppnå sådana hög nivå av intelligens är IQ ensamt inte tillräckligt. Det kan samtidigt finnas många människor med högre IQ. Vem får i så fall  den titeln?

1- Titeln ”Galen” ges till dem som sysslar med filosofi och speciellt politik och den sociala delen av den. De som inte är inom det området kan inte få den titeln fast de kan vara väldigt intelligenta med väldigt hög IQ.

2- De som sysslar med filosofi utan tillräckligt mod att kunna se helheten kan inte få titeln ”Galen”. De som är fega så fort de hotas till livet eller riskerar att förlora jobb och eller kanske inte ens så allvarligt hot, men ändå inte vågar gå vidare och kan därför inte se hela verkligheten. Dessa människor stannar på låg kunskapsnivå.
Dessa människor stänger dörrar och förblir de blinda.
Därför för att få titeln ”Galen” måste man vara bland några få klokaste och modigaste i världen och dessa samlingar kommer väldigt sällan och kanske tar flera hundra år till en person. Den ”Galna” människan ligger mycket högre än eliter och nobla personer.
Med dessa kunskaper gav Sverige mig officiellt den högsta hedersamma titeln ”Galen” som kanske i hela Sveriges historia ingen annan fått.

 

Avslutning och sammanfattning

    Jag Hassan Baygan tackar alla Sveriges myndigheter som gav mig titeln galen: Den högsta administrationen och tjänstemännen, de rationella - vetenskapsmän, statsmän, politiker och den stolta organisationen SÄPO.
Nu, för att få titeln godkänd i EU, kommer jag att begära den officiellt från EU.
Även om jag är ganska säker på att de intelligenta och oberoende Europaunionens tjänstemän och politiker följer råd från sin duktiga, hederliga och oskyldiga säkerhetspoliser, de, som inte ens dödar en fågel, godkänner Sveriges myndigheters beslut.


Med stort tack till alla de högsta tjänstemännen i Sverige
 


2013-02-17

Uppsala


Hassan Baygan ”den galne”

 

hassan@baygan.net

hassan@baygan.org

www.baygan.org

 

Kopia till:

Massmedia i Sverige och utomlands, FN, Amnesty International, alla politiska partier, hundratals vänner och andra politiska och människorättsaktivister, ambassader, facebook och i min hemsida och de som bryr sig och översätter till andra språk kommer att vidarebefordra.